قدم زدن با جودی

رودها در جاری شدن و علف ها در سبز شدن معنی پیدا می کنند کوه ها با قله ها و دریاها با موجها زندگی پیدا می کنند؛ و انسان ها همه ی انسان ها با عشق، فقط با عشق ...

قدم زدن با جودی

رودها در جاری شدن و علف ها در سبز شدن معنی پیدا می کنند کوه ها با قله ها و دریاها با موجها زندگی پیدا می کنند؛ و انسان ها همه ی انسان ها با عشق، فقط با عشق ...

وبلاگ نویسی، آری یا نه؟ مساله این است

خیلی دوست دارم دوباره بنویسم. دلم برای نوشتن تنگ شده. اما انگار دیگه وبلاگ نوشتن و خوندن از رونق افتاده. اینستاگرام؟ نه. کانال؟ باز هم نه.به دلم نمی‌نشینن. دوست دارم اینجا بنویسم. یعنی هنوز کسی هست که وبلاگ بخونه ؟


نظرات 13 + ارسال نظر
سمانه یکشنبه 18 اردیبهشت 1401 ساعت 00:45

جودی بنویس
حداقل ادرس اینستاگرامت رو بده

سارا (سارگل) چهارشنبه 11 دی 1398 ساعت 10:12 http://mordadmahi.blogfa.com

جودی عزیزم سلام. نمیدونم این پیامو میخونی یا نه ولی من زمانی که تازه یه دختر دبیرستانی بودم خواننده وبلاگ وقتی تو با من هستی سابق تو بودم و چیزی که از اون زمان ها به یاد دارم مهربونی تو هست واینکه چقدر عاشق زندگی کردن هستی یادمه اون موقع ها دنبال خونه میگشتین و تازه خونه دلخواهو پیدا کرده بودین امیدوارم هر جا هستی کنار لوک مهربون شاد و سلامت زندگی کنید

آبی دوشنبه 18 تیر 1397 ساعت 11:59 http://ma-do-nagar.blogfa.com

عزیزم منم هنوز چک میکنم ببینم نوشتی یا نه؟

فائزه شنبه 26 اسفند 1396 ساعت 17:55

سلام
من چند ساله نوشته هاتونو میخوندم.هنوزم منتظرم باز بنویسین

راما یکشنبه 30 مهر 1396 ساعت 17:36

چرا نمی نویسی پس؟

مینا سه‌شنبه 23 خرداد 1396 ساعت 19:05

ارهههه من هنوزم هر از گاهی میام چک میکنم به امید اینکه شاید چیزی نوشته باشی
کاش برگردی و بنویسی

دختری از جنوب یکشنبه 7 خرداد 1396 ساعت 13:44

سلام جودی جان کجایی چرا نمینویسی ما را ازنگرانی در بیار

الهام چهارشنبه 30 فروردین 1396 ساعت 14:25

سلام، بنویس. برای دل خودت هم که شده بنویس

سحر سه‌شنبه 24 اسفند 1395 ساعت 13:58

اون موقعی که تازه رشته کامپیوتر قبول شدم با وبلاگت آشنا شدم تو دوران دانشجویی مدام چک میکردم همیشه الگوم قرارت میدادم دوست داشتم مثل تو تو نرم افزار تو برنامه نویسی توانمند و موفق باشم با اینکه حس میکنم هنوزم نتونستم به پای تو برسم وقتی شاغل شدم خیلی کم فرصت میکردم ولی بازم چک میکردم وبلاگتو الان فکرکنم نزدیک یک سالی بود که نیومده بودم وقتی خبر فوت پدرت و شننیدم شوکه شدم واقعا ناراحت شدم عزیزم روحشون شاد
بازم بنویس من هستم میخونم بازم با نثر قشنگت برامون بنویس اگه دوست داشتی یه متینگ هم بزاری من میام

دختری از جنوب سه‌شنبه 24 اسفند 1395 ساعت 12:03

سلام جودی جان بنویس نوشته شما دوستان به ما امید میدهد

... سه‌شنبه 24 اسفند 1395 ساعت 08:39

سلام دلمان ترایتان تنگ شده بود به امید روزهای خوب بنویسید دوستتان داریم

فائزه جمعه 20 اسفند 1395 ساعت 20:57

سلام
بله بله هنوز هست شما بنویسید

379 سه‌شنبه 17 اسفند 1395 ساعت 22:21 http://nazdikeghiam.mihanblog.com

اللهم عجل لولیک الفرج

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد